من قبلاً لزبین بودم: حالا چه هستم؟

نوشته شده توسط ARIANE RESNICK به روز شده در تاریخ 12 آگوست ، 2020 04:06 PM EDT
زن نشسته
دانشکده
تئودور برنز ، دکترای روانشناسی ، می گوید: "تئودور برنز ، دکترا ، روانشناسی دارای مجوز که به عنوان مدیر برنامه های آموزش و آموزش در جهان فعالیت می کند ، با پیوستگی جنسیت راحت تر می شود." مرکز جنسیت لس آنجلس. و این درست است مهم نیست که چه تعداد دوست پسرهایی در نوجوانانم و اوایل دهه 20 داشتم - و من چیزهای زیادی داشتم - هرگز نمی دانستم که بخواهم بخوابم یا با مردان cis شریک شوم. من در اواسط دهه 20 به عنوان یک لزبین بیرون آمدم و خودم را از این پس می دانم. تا آن زمان ، من دیگر کسی نبودم.

این واقعیت که من دوست داشتم. در سالهای اخیر از طرفداری از زنان CIS مردانه به سمت ناگهانی با مردان ترانس به زمین نشست. بیوه من به من گفت که من همجنسگرا هستم ، جنسیت او را باطل می کردم. حق با اونه، البته؛ مراجعه من به خودم به عنوان یک لزبین پاک کردن ناخودآگاه بدحجابی او بود. و با ادعای اینکه این یک لزبین است ، من هویت خود را در مورد جنسیت شخص کاهش می دهم - وقتی در واقعیت جنسیت فقط یک عنصر یک فرد است.

من به دلیل آخرین کاری که می خواستم به کسی دیگری آسیب برسانم با کلماتی که برای خودم استفاده کردم به جستجوی روح رسیدم و نتیجه آن برچسب های بازنشسته من از همجنسگرا و لزبین بود.

من تا حدودی کاملاً به آن کلمات می چسبیدم زیرا خانه ای در جهان یافتم که عاشق زنان باشد. آلو جانستون ، LMFT ، می گوید: "برای بسیاری از افراد ، برچسب ها اولین باری هستند که فکر می کنند ،" خدایا شکر ، افراد دیگری مثل من وجود دارند. " با این حال ، جانستون تحول در این قلمرو را امری عادی دانست و اظهار داشت: "مردم هویتها معمولاً با گذشت زمان پیچیده تر و ظریف تر می شوند."

برنز به نکته مهمتر در مورد هویت اشاره می کند: "ما جامعه خیلی احتیاج به برچسب داریم - و مواقعی وجود دارد که ما چنان برچسب گیر می شویم که آنچه را که برچسب گذاری می کنیم ، کم اهمیت می کنیم." وقتی به عقب نگاه می کنم ، این حلقه درست است؛ من در واقع بیشتر به هویت متصل شده ام تا آنچه که واقعاً به آن منجر می شود. سیاست هویت سخت است زیرا تمرکز بیشتر روی اجازه تحولات اجتناب ناپذیر در فکر ، عقیده و دیدگاه است که با گذشت زمان روی می دهند.

من همچنین به توصیف کننده های همجنسگرا و لزبین احساس وابستگی کردم ، زیرا به عنوان یک زن CIS که در حال حاضر به عنوان یک زن ارائه می شود ، سالهایی که از این توصیف کنندگان استفاده می کردم ، درگیر جنگ خوبی برای دیدم بود. من هرگز به عنوان همجنسگرا درک نمی شد مگر اینکه از نظر جسمی با شریکی باشم که جامعه را زن دیگری می دیدم. ببخشیدن همجنسگرا به عنوان یک برچسب ، احساس می کرد که در تمام این سالها تلاش می شود که به خاطر چیزهای نامطبوع دیده نشویم ، و با دوست نداشتن زنان ، دیدنی را پیدا کردم که عادت داشتم از طریق شریک زندگی خود دریافت کنم.

سیاست هویت سخت است زیرا تمرکز بیشتر روی اجازه تحولات اجتناب ناپذیر در فکر ، عقیده و دیدگاه است که با گذشت زمان روی می دهند.

برنز می گوید: وقتی تغییر دیدگاه روابط تغییر می کند ، "مضامین اندوه ، غم ، هیجان ، ساختن و ایجاد هنجارها و درک هنجارهای جدید" اتفاق می افتد. وقتی فهمیدم هویت همجنسگرا / لزبین دیگر مناسب نیست ، آنها مرا تشویق به این کار کردند. در محراب من ، برای آن قسمت از من یک مراسم تشییع روحانی کوچک برگزار کردم. وقتی این کار را کردم ، فهمیدم که احساس می کنم ضرر فقط تحول است. من کمتر از گذشته نبودم

حالا من چی؟ در حالی که من همجنسگرا نیستم ، به دلیل تمایلات جنسی خود را به عنوان دوتایی یا تابه تشخیص نمی دهم. جلب توجه مردانگی ، ترجیح می دهد کت و شلوار بیش از لباس روی شریک زندگی ، و موهای تازه صورت یا صورت بیش از آرایش. با این حال ، به نظر نمی رسد که این جذابیت به مردانگی هرگز روی مردان CIS فرود نمی آید. من از کلمه queer استفاده می کنم زیرا کلمه دیگری وجود ندارد که متناسب باشد ، اما quer یک اصطلاح چتر است که باعث می شود احساس شخصی کنم. اگر به شخصی بگویم که من خنده دار هستم ، و سپس در مکالمه از ضمیر برای شریک زندگی خود استفاده می کنم ، شخصی که من معمولاً در مورد آن صحبت می کنم یک رابطه دگرجنسگرا است. جانستون خاطرنشان می کند: "ما در مورد رابطه جنسی رابطه محدود داریم که افراد ترانس را کنار می گذارد ... برنز همچنین به عنوان یک جواب گسترده و گسترده احساس می کند و در عوض منجر به یک فرد می شود: " بسیاری از افراد مختلفی که جذب افراد ترانس می شوند ممکن است جاذبه های خود را به گونه ای دیگر توصیف کنند ، مهم است که از این تنوع تجربه تجلیل کنیم. "

فهمیدم که احساس می کنم ضرر فقط دگرگونی است. من کمتر از گذشته نبودم

این امر همچنین باعث ایجاد نور در جامعه می شود و ترجیحات جنسیتی را با قسمت های بدن اشتباه می گیرد. هرگز به این فکر نکرده اید ، یا اگر این کار را انجام دهیم ، گیج کننده به نظر می رسند. درباره این موضوع ، جانستون می گوید: "وقتی شخصی می گوید مردان جذب می شوند و به مردانگی جذب می شوند و به مجازات ها جذب می شوند. و این سه چیز متفاوت است. معمولاً زبانهایی برای جدا کردن همه چیزها وجود دارد. " همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، این امر زندگی را برای افراد حاشیه ای دشوارتر می کند ، زیرا "این امر فشار زیادی را به افراد ترانسفر وارد می کند تا افشاگری کنند و فرض کنند که آنها رد خواهند شد زیرا آسان نیست که بدانید چه کسی با جنسیت آنها معنی می دهد. برچسب ها. " نه تنها نباید از نظر جنسیت خود تبعیض قائل شویم ، در حالی که مرتکب خشونت علیه افراد ترانسفر می شویم. از بدست آوردن جنسی به تجاوز جسمی ، ما به طور عادت و مضر کسانی را که در خارج از هنجارهای ما وجود دارد ، به یک وجه هویت خود می کاهیم.

پیچیدگی روزافزون این سؤال را ایجاد می کند: آیا داشتن یک هویت جنسی آشکار حتی دیگر لازم است؟ ما سرانجام در مراحل ابتدایی فراگیرتر بودن در افراد غیر باینری و جنسیتی غیر هماهنگ هستیم. عبارات جنسیتی در خارج از باینری به هر روشی جدید موجود است ، اما ما آنها را در فرهنگ قبلی خود به درستی تشخیص می دهیم. گزینه ای "X" را برای مجوزهای رانندگی در ایالات مختلف ایجاد کرده اید. آیا می توانیم فراتر از برچسب های جنسی رفتار کنیم؟ آیا آن مسابقه برنده شده است؟

پیچیدگی روزافزون این سؤال را ایجاد می کند: آیا داشتن یک هویت جنسی آشکار حتی دیگر لازم است؟

متاسفانه ، اینطور نیست. تبعیض علیه افراد LGBTQ + هنوز برجسته و قانونی است. برای پیشرفت بیشتر ، افرادی مانند من - نیاز به دفاع از کسانی که در جامعه جهانی ما در معرض خطر بیشتری دارند ، می شوند. ما هویت های LGBTQ + خود را کنار می گذاریم. در واقع ، این می تواند کاملاً مضر باشد. احساس می کنم فراتر از برچسب زدن به سکسوالیته است ، برای من غیر از تماس افراد سفید پوست است که ادعا می کنند رنگ را نمی بینند ، می خواند.

به همین دلیل ، برچسب ها هنوز هم بخش مهمی از مبارزه ما برای برابری هستند - اما چگونه باید هنوز شناسایی کنم؟ من هنوز واضح و واضح فراتر از گرفتن "کوئر" ندارم ، اما نمی فهمم زندگی در خارج از صندوق ها چه مشکلی دارد. آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است شادی تناسب با دیگری است. احراز هویت از بدن و هویت فراتر می رود.

علاوه بر این ، من اهمیت تشخیص آن را درک می کنم هنگامی که من یک زن لزبین بودم که با زنان cis شریک زندگی می کردم ، توانایی من برای "گذراندن" مستقیم از راهم و آزار و اذیت در مورد جنسی من به عنوان یک عامل خطر مداوم در زندگی روزمره ، یک آزادی عظیم در مقایسه با آنچه که شرکای من با آن روبرو بودند ، بود. و افرادی که در طیف جنسیت تعیین شده خود حضور دارند چه هستند؟ آنها با همکاری مردان ترنس ، یاد گرفتند که چگونه در زندگی حرکت کنند.

آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است شادی تناسب با دیگری است. احراز هویت از بدن و هویت فراتر می رود.

در جهانی که خوشبختانه می توانم روی یافتن عنوان مناسب برای جاذبه های من تمرکز کنم. ما کارهای زیادی برای انجام این کار باقی مانده است تا اطمینان حاصل کنیم که افراد متضاد ، غیربیماری و غیرقابل انعطاف جنسیتی ، تمام حقوق انسانی را که شایسته آنها هستند ، دریافت می کنند. من به عنوان فردی که با افراد خارج از هنجارهای هنجار همکاری می کند ، تنها برچسب من برای زندگی باید این باشد که بهترین خود من ، به خاطر خودم و عشقم است. و هویتی را مشاهده کردم که با خوشحالی می توانم از آن استقبال کنم.